پرچنان

ساخت وبلاگ
Soheil R:و من مسافر شدم از یک هفته پیش که به زمان مسافرت نزدیک میشدم، یک حسی داشتم. هنگام رکابیدن به سمت منزل از محل کار، افکار گوناگونی بر ذهنم هجوم می آورد و می‌گذشت. دوباره سرما، هجوم باد، هی غریبه هایی که باید با آنها آشنا شوی، و دوباره به خاطره پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 189 تاريخ : شنبه 27 آبان 1396 ساعت: 22:07

تو پای به راه در نِه و هیچ مگویخود راه بگویدت که چون باید رفت برنامه سفر با دوچرخه به سیستان و بلوچستان مبدأ : نهبندان مسیر برنامه:نهبندان، خوانشرف، بندان، زابل، زهک، قلعه نو، شهر سوخته، تاسوکی، زاهدان، میرجاوه، سنگان، حاشیه کوه تفتان، خاش، گشت، سراو پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : بلوچستان, نویسنده : iparchenane بازدید : 192 تاريخ : جمعه 26 آبان 1396 ساعت: 11:56

پرچنان:در بی آرتی ایستاده ام و چهر های مسافرین در اتوبوس را می نگرم. برای هر چهره داستان کوتاهی در ذهنم می سازم و رد میشوم، به خودم که می آیم، متوجه میشوم، که خنده ای بر چهره ام نشسته است. یاد آن جمله معروفی از نامه خودکش که نمیدانم کجا خوانده ام می پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 7:50

حال و هوای زلزله دل و دماغم گرفته و امروز چیزی ننوشته ام. و به همه این ها، و مرگ ها، زندگی میگوییم. این رنجی که میکشیم ، زندگی نام نهادیم. دیروز آقا عیسی آمد ( دوستانی که پست های قبلی را خوانده اند در جریان داستانش هستند)مردی قد بلند وارد سالن شد و ب پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 0:50

گاهی که مجبور میشم ماشین بردارم و در سطح شهر تردد کنم، معمولا آهسته و با حوصله بیشتری نسبت به سالهای ابتدایی که گواهینامه گرفته بودم، می رانم.مثلا شده که در کوچه باریکی با سرعت قانونی میرانم و در حالیکه انتهای کوچه که به خیابان اصلی می‌رسد، ترافیک اس پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 23:25

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد قرار بود دو خواهری که مادر معتادشان آنها را ول کرده و ترکشان کرده و در نتیجه صاحبخانه آن دو راجوابشان کرده بود را به بهزیستی انتقال دهیم. چند بار سابقه شبانه روزی داشته اند و چند بار مادر، آنها را تحویل گرفته بود و دوباره پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 23:25

در ماشین گشت نشسته بودیم که به تلفنم زنگ زد.تازه از کمپ خارج شده بود و به همراه خانمش، رفته بودند دنبال خانه. پرسیدم وسوسه داری، سوالم را نفهمید، سوال و تشریح و تعریف کردم، گفت دارم. هزینه ششصد و چهل هزار تومنی که برای او کردیم و رشته ای که هر آن ممک پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 170 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 1:03

من و کلیدراولین سال ورودم به دانشگاه، بود که با دولت آبادی و پس از آن کلیدر، آشنا شدم، داستان مفصلی داشت، بعضی جلدهایش را چند بار خواندنم.( در وبلاگ پرچنان، و پیوند کلیدر خوانی، آن سالها را نگاریده ام)و این که همیشه از کتابخانه دانشگاه امانت می‌گرفتم پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 174 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 15:23

پیرامون فیلم خودکشی دو دختر نوجوان: وقتی فیلم را دیدم ، وجودم، تفکرم، مغزم، گویی توقف کرد. وقتی که به خود آمدم ، یک‌مونولگ کوتاهی با خود کردم:فیلمش را هرگز در پرچنان قرار مده.یاد خودکشی نوجوانانی که سال پیش رفتم افتادم. پسری اهل قرآن و مسجد و هیئت که پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : دخترکان,اصفهانی, نویسنده : iparchenane بازدید : 184 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 15:23

چند وقت پیش برنامه کاری داشتیم که مجبور بودیم من و برادرم پشت هم باشیم. اگر من اشتباه میکردم او درست میکرد و بل العکس، در هنگامه قرارداد و ابعاد مالی ماجرا، اگر ترسی در دل داشتیم، همین که این فکر را داشتیم که او هم هست و مرور میکند، از ترس مان کاسته پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 175 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 23:44

پرچنان:گاهی با خودم، به این معنای زندگی که برای خود انتخاب کرده ام فکر میکنم و همچنان خود را پایبند به آن میبینم. این که با لحظات مرزی انسان ها، سر و کار داری و...این که همکارانی داری از جنس چشمه، چشمه های زلال کوهستانی.همکارانم جهت یک خودکشی به ساخت پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 175 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 4:34

امین آبادم. برای اول بار این جا آمده ام. از قدیم دیوانه خانه را با این نام میشناختند. زن مجنونی که کودکش را حبس میکرد و... را با خود اورده ایم. درب اتاقش را شکستیم و وارد خانه اش شدیم. از صبح فحش بود که میخوردیم. اما جالب آن بود که همه ما، از مامور ک پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 188 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 4:34

برای اجرای حکمِ مادری که کودک خود را معتاد کرده است در کلانتری هستیم ، چون مجلوب، خانم هست، با افسر خانم نیز هماهنگ میکنیم. افسران خانم دور هم جمع شده اند و حرف میزنند، وقتی اطلاعات پرونده را می‌دهیم، یکی از آنها از ما می پرسد: خدایی پیگیری هم میکنید پرچنان...
ما را در سایت پرچنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iparchenane بازدید : 205 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 4:34